سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قانون باور

1. قانون باور کردن چیست؟


1.1 نمایندگی گرایی

معمول است که اعتقاد را به عنوان موجودات - اعتقادات - درگیر کنیم که به نوعی در ذهن جای می گیرند. وقتی شخصی یک واقعیت خاص را یاد می گیرد ، به عنوان مثال ، وقتی کای می خواند که ستاره شناسان دیگر پلوتون را به عنوان سیاره طبقه بندی نمی کنند ، او یک باور جدید را بدست می آورد (در این حالت ، اعتقادی که ستاره شناسان دیگر پلوتون را به عنوان سیاره طبقه بندی نمی کنند). واقعیت مورد نظر - یا دقیق تر ، نمایندگی ، نمادی یا نشانگر آن واقعیت - ممکن است در حافظه ذخیره شود و در صورت لزوم به آن دسترسی یا فراخوانی شود. در یک روش گفتار ، باور فقط واقعیت یا گزاره ای است که نشان داده شده است ، یا نشانه خاصی از آن واقعیت یا گزاره. به بیان دیگر ، در بحث فلسفی هرچه استاندارد تر باشد ، اعتقاد این است که این واقعیت یا بازنمایی ذخیره می شود. (علیرغم سهولتی که ما بین این روشهای مختلف گفتگو قدم می گذاریم ، آنها از اهمیت بالایی برخوردارند: با وجود داشتن آب گرم در بخاری آب - وضعیت "آب گرم" آماده باشید) با چیزهایی که در واقع موجود است ، تضاد کنید. در بخاری ، آن دسته از آب خاص ، یا به طور کلی آب است.)

همچنین معمول است که تصور کنیم عقاید نقش علّی در تولید رفتار دارند. با ادامه مثال ، ممکن است تصور کنیم که کای بعد از یادگیری در مورد پوسیدگی پلوتون ، کای به طور طبیعی توجه خود را به جای دیگری جلب می کند ، و آگاهانه این موضوع را برای چند روز در نظر نمی گیرد ، تا این که هنگام خواندن کتاب درسی علوم قدیمی با این جمله روبرو شد: "منظومه شمسی ما شامل نه سیاره است. " به طور غیر ارادی ، دانش جدید او درباره پلوتو از حافظه بیرون می آید. او می بیند که حقیقت ادعای کتاب درسی را تردید می کند و می گوید ، "در واقع ستاره شناسان دیگر این را قبول ندارند". به نظر می رسد که باور چیست؟ کای در مورد پلوتون ، یا تصرف او در این باور ، باعث باور یا بیان یک دلیل علنی از بیان او می شود ، امری منطقی به نظر می رسد.

با توجه به فیلسوفان ، عناصر گوناگون این توصیف شهودی اعتقاد مورد اعتراض قرار گرفته است ، اما احتمالاً عادلانه است که بتوان گفت اکثر فلاسفه معاصر ذهن ، بخش عمده ای از این تصویر را که مظهر عقاید اصلی رویکرد بازنمایی به اعتقاد است ، می پذیرند. کدام یک از موارد اصلی اعتقاد شامل داشتن شخصی در ذهن یا ذهن خود است که با همان گزاره گزاره ای مانند اعتقاد به بازنمایی همراه است. (اما در زیر موارد زیر 2.2-زیر را ببینید ، و نشانگر ورود ذهنی را ببینید.) همانطور که در ادامه بحث شد نماینده گرا ها ممکن است در ذات و ماهیت بازنمایی در حساب های خود اختلاف داشته باشند ، و علاوه بر داشتن چنین مواردی ، نیازی به توافق ندارند. اگر یک موجود برای داشتن یک عقیده واجد شرایط باشد ، نمایندگی لازم است. از جمله برجسته ترین مدافعان رویکرد بازنمایی به اعتقاد عبارتند از: فودور (1975 ، 1981 ، 1987 ، 1990) ، میلکان (1984 ، 1993) ، درتسکه (1988) ، کامینز (1996) ، بورژ (2010) ، ماندلباوم (2016 ؛ لحاف) -Dunn و Mandelbaum 2018) و Zimmerman (2018).

یک رشته بازنمودگرایی ، تأیید شده توسط فودور ، بازنمودهای ذهنی را به عنوان جملات در یک زبان اندیشه داخلی در نظر می گیرد. برای درک این که این دیدگاه به چه معنی است ، شروع با یک قیاس مفید است. بعضی اوقات رایانه ها با دستکاری جملات به زبان ماشین مطابق با قوانین خاص ، به عنوان عامل عمل می شوند. شرح ساده ای از آنچه اتفاق می افتد با وارد کردن شماره ها به صفحه گسترده ، در نظر بگیرید. ورودی های صفحه کلید باعث می شود کامپیوتر ، بسته به برنامه هایی که در حال اجرا است و وضعیت داخلی آن باشد ، یک جمله را (به زبان ماشین) با محتوا (ترجمه شده به انگلیسی) مثلاً "مقدار عددی 4" آنی یا "علامت گذاری" کند. در سلول A1 ". مطابق با قوانین خاص ، دستگاه سپس شکل "4" را در یک مکان مشخص روی مانیتور نشان می دهد و شاید ، اگر این قانون را اجرا کند "مقادیر ستون B باید دو برابر مقادیر ستون A باشد". جمله "مقدار عددی 8 در سلول B1" را علامت گذاری می کند و شکل "8" را در مکان دیگری روی مانیتور نشان می دهد. اگر روزی روبی را بسازیم که رفتار آن شبیه به یک انسان باشد ، ممکن است تصور کنیم که در امتداد خطوط توضیح داده شده در بالا عمل کند - یعنی با دستکاری در جملات ماشین زبان مطابق با قوانین ، در ارتباط با ورودی ها و خروجی های مختلف بالقوه . چنین روباتی ممکن است در جایی جمله ماشین زبان را که ترجمه انگلیسی آن "فرمول شیمیایی آب H2O است" ذخیره کند. ممکن است تصور کنیم این روبات قادر است مانند انسانهای صاحب این عقیده عمل کند زیرا در مناسبت های مربوطه دسترسی مناسب به این جمله را دارد:: وقتی از وی سؤال می شود "چه عناصر شیمیایی آب ترکیب شده است؟" ، این روبات به جمله آب دسترسی پیدا می کند و آن و سایر جملات مربوطه را دستکاری می کند به گونه ای که پاسخ مناسبی را ایجاد کند.

با توجه به فرضیه زبان اندیشه (به ورودی زبان فرضیه فکر مراجعه کنید) ، شناخت ما بیشتر مانند چنین روباتی پیش می رود. فرمول هایی که دستکاری می کنیم به زبان "ماشین" نیستند ، البته ،

منبع:

 

https://www.janblaghy.ir/%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%88%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d9%88%d8%b1-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%88-%d8%aa%d8%ba%db%8c%db%8c%d8%b1-%d8%b3%d8%b1%db%8c%d8%b9-%d8%a8%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%87%d8%a7-%da%86%da%af%d9%88/